یکی از بی پایه و اساس ترین حرفهایی که زیاد اینور اونور دیدیم نشر میدن اینه که:
آدما رو باید توی عصبانیت یا وقتی خیلی حالشون خوبه یا چه میدونم موقع مستی شناخت!!!
و با این استدلال که اون موقع دارن حرف دلشون رو میزنن!!!
دوست عزیز!
در هنگام عصبانیت و یا خوشحالی خیلی زیاد، بخش زیادی از سیستم مغز و اعصاب انگار توی حالت شوک هست که تاثیر ترشح و دریافت دوز بالایی از نوروترنسمیترهای مختلفه و واسه همینه که میگن طرف اون موقع “عقلش سر جاش نیست”!
و شاید خیلی از حرف هایی که میگه حتی حرف هایی باشه که بعدش باورش نشه خودش گفته! و کاملا مخالفش رو بخواد بگه…
اون حرفا میتونه حرفایی باشه که به تازگی توی حافظه اش ثبت شده و تاثیر بسیار زیادی از محیط توشون باشه و دلیلش هم اینه که خود شخص هنوز فرصت پردازش و تحلیل کافی رو براشون نداشته و صرفا هرچی که دم دست سیستم عصبی اش هست رو تکرار می کنه!
توی دعوا ها زیاد دیدیم طرف عینا هرچی که در مورد طرف مقابل از یکی دیگه شنیده رو تکرار میکنه و الزاما اون حرف ها نتیجه استدلال و درک خودش نیستن…
به هر حال،
به عنوان نتیجه،
قطعا بدترین جا برای شناخت آدما موقع عصبانیت، شادی و یوفوریای شدید و مستی هست 🙂
و بهتره به جای گشتن به دنبال حرف های ناخوشایند بین حرفای طرف مون در هنگام شرایط عصبی هیجانی( چه مثبت و چه منفی اش) ، بهش یک ساعت تا یک هفته فرصت بدیم تا روی موضع خودش پابرجا و ثابت بشه و بعد نظرش رو بپرسیم…
مواظب هم دیگه باشیم… خیلی زود تموم میشه…
فدایتان،
محمدحسام سوف باف سرجمعی